در پست قبلی کمی از مصایب و مشکلات سرمایه گذاری در استیج های بذری صحبت کردیم. مشکل اصلی در سطوح پایه ناتوان بودن در احراز ارزش های یک کسب و کار نوپاست.
یکی از راهکارهایی که اکوسیستم های غربی برای حل این مساله اجرا نموده است وام قابل تبدیل به سهام یا کانوتیبل نوت است. این مدل قرارداد که این روزها بیش از پیش نام آن را می شنویم نوعی از سرمایه گذاریست که در آن چالش اصلی که همان چالش سرمایه گذاریست به مقاطع بالاتر که کسب و کار دارای درآمد است منتقل می شود. در برهه ی زمانی مشخصی چنانچه رویدادی از جنس افزایش سرمایه و یا اگزیت برای استارتاپ پیش آمد نرخ ارزش محاسبه شده با لطایف الحیلی به راند قبلی نیز اعمال شده و ملاکی نسبتا متقن برای سرمایه گذار راند پایه به حساب می آید. لذا در مقطع زمانی سپری شده سرمایه گذار مختار است که سرمایه ی خود را با یود از پیش تعیین شده ای در قالب بازپرداخت وام از کسب و کار بیرون آورده و یا متناسب با ارزش محاسبه شده در این راند به تبدیل سرمایه خود به سهام مبادرت ورزد.
وام قابل تبدیل به سهام مساله ی چالشی ارزشگذاری را تا به وجود آمدن کشش یا ترکشن اولیه به تعویق انداخته و موجب حل بخشی از بحث های حقوقی اولیه می گردد. مزیت آن حس راحتی بیشتر استارتاپها و سرمایه گذاران در برخورد با این نوع قرارداد بوده که سرعت عملیاتی شدن و رشد استارتاپ را به سبب کاهش درگیری های اولیه بالا می برد