تکنولوژی را چنانچه در یک نگاه کلی به تکنولوژی سخت و نرم تقسیم کنیم شتابدهی و شتابدهنده ها از جمله ی تکنولوژی هایی نرمی است که جامعه ی غربی در نگاه خود به توسعه بهره برداری از نیروی انسانی به آن دست پیدا کرده است. نوعی تکنولوژی که به واسطه ی آن جمع محدودی از یک جامعه ی نخبه در قالب تیم استارتاپی، در زمانی محدود دستاوردهای خوبی را کسب می کنند. آنچه در بررسی شتابدهنده های غربی باعث شتاب گرفتن فرآیند توسعه ی محصولات نرم افزاری و یا سخت افزاری می گردد مبتنی بر چند رکن است. رکن اول شبکه ی بسیار قوی از ارایه کنندگان سرویس های مختلف اعم از سرویس های فنی، ساخت، آزمایشگاهی، پلت فرم ها و حتی سرمایه گذاری است که تیم را کاملا متمرکز بر توسعه ی محصول نگه می دارد. نکته ی دوم حضور افراد پرسابقه و خبره در عرصه های مختلف و مرتبط با ورودی شتابدهنده هاست. افرادی که نام منتور بر آنها گذاشته شده و با خبرگی و تجربه ی خود تیم را از سعی و خطاهای زیاد دور می نمایند.

 

حال بیاییم و همین دو ویژگی را در مورد شتابدهنده های داخلی بررسی کنیم. در شتابدهنده های داخلی غالبا می توان عدم تمرکز را مشاهده کرد بدین معنا که شتابدهنده های مختلف با بضاعت مالی محدود اغلب حوزه های علمی را مورد هدف قرار داده اند و زیرساخت ویژه ای را چه از جنس شبکه و چه موارد دیگر تدارک ندیده اند و یا بهتر است بگوییم به سبب اقتصادی نبودن قادر به تدارک زیرساخت مناسب نیستند.

 

 

نکته ی دوم که به نظر بحرانی تر از نکته ی اول است بحث منتورشیپ و نوع ارایه ی این سرویس در اکوسیستم داخلی است. افرادی که تحت عنوان منتور شناخته می شوند غالبا کسب و کارشان مشاوره ی مبتنی بر تخصص های آکادمیک است نه تجربه ی کسب و کاری. فرق عمده ی منتور و مشاور در تجربه ایست که منتورها از حوزه ی کسب و کار دارند و مواردی را که تحصیل نموده اند سالها تجربه کرده اند و همین مورد هم اثرگذاری جدی بر مسیر استارتاپ ها دارد.

 

 

نهایتا توصیه ام به کسب و کارهای استیج های پایه دقت در انتخاب شتابدهنده ی مناسب است. شتابدهنده ای که بتواند جدای از مبلغ سرمایه گذاری کمک شایانی را به تیم ارایه کند و گرنه بعضا دیده شده که شتابدهنده تیم را از مسیر اصلی خود کاملا منحرف کرده و زمان شتابدهی را طولانی تر نموده است.